عکس و بیوگرافی رضا داوود نژاد بازیگر سینما و تلویزیون + زندگی نامه
عکس و بیوگرافی رضا داوود نژاد بازیگر سینما و تلویزیون + زندگی نامه
عکس و بیوگرافی رضا داوود نژاد
عکس و بیوگرافی رضا داوود نژاد بازیگر سینما و تلویزیون + زندگی نامه . در این قسمت بیوگرافی و عکس های رضا داوود نژاد بازیگر سینما و تلویزیون را ،
برای شما قرار داده ایم. همراه تهران کیوسک باشید.

نام و نام خانوادگی رضا داوودنژاد
تولد ۱۳۵۹
والدین علی رضا داوودنژاد
ملیت ایران
پیشه بازیگر
سالهای فعالیت ۱۳۶۵-اکنون
همسر(ها) غزل بدیعی
مدرک تحصیلی دیپلم علوم انسانی
رضا داوود نژاد (زاده: ۱۳۵۹ – تهران) بازیگر اهل ایران است.
وی فرزند علیرضا داوودنژاد کارگردان سینما است.
وی داور هفدهمین دوره جشنواره،
فیلمهای کودکان و نوجوانان (۱۳۸۱) بود.
رضا داوود نژاد (زاده: ۱۳۵۹ – تهران) بازیگر اهل ایران است.
وی فرزند علیرضا داوودنژاد کارگردان سینما است.
وی داور هفدهمین دوره جشنواره ،
فیلمهای کودکان و نوجوانان (۱۳۸۱) بود.
گفتگو با رضا داوود نژادو همسرش
داستان ازدواج و آشنایی شما چطور بود؟
رضا داوود نژاد: داستان آشنایی ما برمیگردد ،
به خواهرهای ما. چند سال پیش خواهر من زهرا،
خانه عسل بدیعی خواهرخانم من دعوت بود.
برای اولینبار غزل را که میبیند به غزل میگوید ،
بیا عروس ما شو (میخندد) درواقع،
آشنایی ما به واسطه خواهرهای ما بود.
غزل بدیعی: البته از وقتی این جملهها رد و بدل شد،
تا آشنایی من و رضا حدود ۴سال گذشت.
رضا داوود نژاد: بله ۴سال پیش که غزل را ،
برای اولینبار دیدم، پسندیدم (هردو میخندند)…
یادم میآید وقتی غزل را دیدم تمام دوروبریهایم،
به من میگفتند غزل؟ عمرا! مرتب به گوشم،
میرساندند که غزل دوست ندارد ازدواج سینمایی،
داشته باشد. اما خب چارهای نبود (میخندد).
به خاطر ازدواجت تصمیم به لاغر شدن گرفتی؟

نه اتفاقا زمانی که من و غزل آشنا شدیم،
درست بیشترین وزن زندگیام را داشتم،
آن موقع ۱۸۷ کیلو بودم. از همه هم اعتمادبهنفسم بیشتر بود.
من کلا با چاقیام مشکل نداشتم،
شاید دلیل بالا رفتن وزنم هم همین مسئله بود.
گفتیم شاید جزء شرطهای ازدواجت پایین آوردن وزن بود.
نه، بعد از دوران آشنایی و نامزدیمان تصمیم گرفتم،
وزنم را پایین بیاورم. اتفاقا غزل شاکی بود که وزنم را ،
پایین آوردم به بابام میگفت رضا را ،
به من قالب کرده… این چینی است. من که دیدمش چاق بود.
فاصله آشنایی تا ازدواجتان چقدر طول کشید؟
۲سال.
به نظرم هیچ خانوادهای مثل خانواده داوودنژاد ،
خانواده بودنشان رو نیست. شما همیشه ،
کنار هم هستید در حالی که خیلیها ،
اهل به نمایش گذاشتن خانواده نیستند.
واقعا دلیل بودن خود من در سینما تاثیر مستقیم،
کار پدرم در خانواده بود و همه ما به واسطه پدر،
و تجربههای او وارد سینما شدیم.
نمیتوان این موضوع را نفی کرد.
همیشه کنار مادربزرگ و عمه و عمو بودهاید.
آیا هنوز هم همان خانواده احساسی ،
و به هم متصل هستید که ما از بیرون میبینیم؟
رضا داوود نژاد: جواب این سؤال را باید از غزل بپرسید.
غزل: صددرصد همان صمیمیتی که دیگران تصور میکنند ،
در خانواده رضا وجود دارد. رابطه همه ،
اعضای خانواده باهم خیلی نزدیکتر از بقیه خانوادههاست.
ما هم عمه و خاله داریم اما به این شکل،
در زندگی هم سهم نداریم. ولی خانواده ،
رضا خیلی عاطفیاند و به هم وابستگی دارند.
این جدا شدن از خانواده بعد از ازدواجت چقدر برایت سخت بود.
رضا داوود نژاد: من از ۱۵ سالگیام زندگی مجردی را،
تجربه کردم یعنی از خانوادهام جدا شدم.
در فاصله این ۵ سالی که تنها زندگی میکردم،
و بیشتر دوستانم در کنار من ازدواج کردند ،
متاسفانه بعضیها طلاق هم گرفتند.
حتی دوباره ازدواج کردند و بچهدار هم شدند ،
ولی من هیچوقت ازدواج نکردم و با اینکه،
از خانوادهام جدا شده بودم همچنان در کنار همدیگر بودیم.
مثلا من با مادربزرگم ۲روز یکبار صحبت میکنم،
یا با عمهام رابطه نزدیکی دارم، با پدر،
مادر و خواهرم هم که خیلی بیشتر.
ما هرموقع که وقت کنیم دور هم هستیم.
این دورهمیها جزء برنامههای اصلی زندگیمان است.
و شب عروسی گریه نکردی؟

رضا داوود نژاد: نه اصلا گریه نکردم.
غزل دورشدن از پدرومادرش برایش آسان نبود،
و خیلی جای خالی پدرومادرش را ،
احساس میکرد اما به حد گریه وزاری نرسید.
من اولینبار که خانه گرفتم و از خانه پدرم وسایلم را،
جمع کردم که به خانه خودم ببرم،
این اتفاق برایم افتاد. مادرم و خواهرم گریه کردند،
اما فقط همان یکبار گریه کردند چون زمانی که،
در خانه بودم خیلی شر بودم و همه را اذیت میکردم!
بعد از رفتنم خانوادهام به آرامش رسیدند!
تو از ۱۵سالگی فعالیت کاری داشتی و دستت در جیب خودت بود.
رضا داوود نژاد: بله، وقتی تصمیم گرفتم تنها زندگی کنم ؛
پدرم به من گفت باید دیگر دستت هم ؛
در جیب خودت باشد. ندارم و پول آب و برق و تلفن من را بدهید،
وجود ندارد. من اصولا آدمی نیستم که یکجا بنشینم
غزل: رضا کلا نمیتواند در خانه بماند، آدمی است که درکل آرام و قرار ندارد.
زندگی با رضا با آن تصوراتی که در ذهنت بود،
تطبیق داشت یا با آدم جدیدی روبهرو شدی؟
غزل: یکسری از خصوصیات رضا را میشناختم،
اما خب یکسری چیزها هم هست که ،
در زندگی با آن روبهرو شدم. اما آنقدر مسئلهدار نبود ،
که جا بخورم. اگر کسی خوب زندگی کند ،
فرقی نمیکند که سینمایی باشد یا غیرسینمایی.
بدترین قسمت زندگی با یک بازیگر چیست؟
رضا داوود نژاد: غزل نسبت به من خیلی آدم آرامی است.
بعضی وقتها به صحنه که میآید همه از من،
شکایت میکنند. همه به او میگویند ،
«غزل تو چطور با او زندگی میکنی؟! رضا آرام و قرار ندارد.» ،
من در صحنه آدم پرانرژیای هستم وحتی شده ،
که ترقه برتکانم! بچهها همیشه،
از شلوغکاریهای من شکایت دارند.
غزل هم گاهی صدایش در میآید که بابا رضا کمی مراعات کن.
گردآوری: مجله خبری تهران کیوسک