زندگی نامه و بیوگرافی حلیمه سعیدی بازیگر سینما و تلویزیون ایرانی + عکس
زندگی نامه و بیوگرافی حلیمه سعیدی بازیگر سینما و تلویزیون ایرانی + عکس
زندگی نامه و بیوگرافی حلیمه سعیدی
زندگی نامه و بیوگرافی حلیمه سعیدی بازیگر سینما و تلویزیون ایرانی + عکس .
در این بخش زندگی نامه شخصی و کارهای هنری حلیمه سعیدی ،
هنرپیشه سینما و تلویزیون کشورمان را ،
بررسی میکنیم. با تهران کیوسک همراه باشید.

حلیمه سعیدی (زاده ۱۳۱۳ در تاکستان) بازیگر سینما و تلویزیون ایران است.
وی بیشتر در آثار طنز تلویزیونی حضور داشتهاست.
اولین حضور او در جلوی دوربین در فیلم دکتر قریب ،
در نقش مادر علی بودهاست و برای نخستین بار رضا عطاران،
بازیگر و کارگردان ایرانی به او پیشنهاد بازی داد و پس از گرفتن ،
تست در برابر دوربین، مشغول به بازی شد.از معروف ترین ،
کار او مجموعه خوش نشینها است. از تکه کلام های وی ،
در این سریال میتوان به “یستردی(yesterday)” ،
و “شما جیب ما رو نزن” میتوان اشاره کرد.
زندگی خانوادگی حلیمه سعیدی
پدرم «حاج فتح الله» کشاورز بود و گندم می کاشت و باغ انگور،
و گوسفند هم داشتیم. پدرم خیلی کار داشت و برای این که،
بتواند به همه کارهایش رسیدگی کند کارگر می گرفت.
مادرم اسمش «طاووس» بود، پدرم سواد قرآنی داشت،
اما مادرم سواد نداشت. خودم هم ۶ کلاس اکابر رفتم.(با خنده)،
شش سال را تو بیست سال تمام کردم، یکسال می رفتم،
ده سال نمی رفتم .مادرم ۷ پسر و ۷ دختر به دنیا آورد،
اما پسرها همه شان در همان کودکی نظر خوردند و مردند.
از ۷ دختر هم فقط ۵ نفر زنده ماندند. من خودم هم ۷ پسر و ۲ دختر ،
به دنیا آوردم که الان فقط دو پسر و یک دختر دارم.
تا می گفتند چقدر پسرت قشنگ است به دکتر نمی رسید،
و می مرد. مثلا یکی از آنها را که اسمش «حسن» بود ،
تا دو سال و نیم اش شد، مردم گفتند:چقدر قشنگ است.
بچه نظر خورد، غروب مریض شد و تا صبح مرد.
ازدواج
خواهر حاج آقا آمد خواستگاری و خواهر بزرگ من هم قبول کرد.
قدیم ها که با هم حرف نمی زدند. یک هفته قبل از عروسی،
عقد بود و بعد هم ازدواج می کردیم.
۱۸ سالم بودکه ازدواج کردم او می گوید:من ترشیده بودم!
خواهرم خواستگار ها را رد می کرد.یک خواهر من ۹ سالش بود ،
که ازدواج کرد و یک خواهرم هم ۱۲ سالش. من آخری بودم.
توی یک ماه کلی خواستگار داشتم اما خواهر بزرگم،
نمی گذاشت ازدواج کنم و هر کدام را به نوعی رد می کرد.
من آن موقع که نفهمیدم، بعدا متوجه شدم که خواهرم،
کلی خواستگار را جواب کرده. البته من هم ۱۸ ساله نبودم.
قدیم ها شناسنامه پسر را ۲ سال دیرتر می گرفتند که،
دیرتر برود سربازی و دخترها را هم دو سال زودتر می گرفتند،
تا زودتر بتوانند عقدش کند. یعنی من ۱۶ ساله بودم که ازدواج کردم.
آشنایی و ازدواج

حلیمه سعیدی می گوید:حاجی را هم قبل از ازدواج ،
اصلا ندیده بودم چون زیاد از خانه بیرون نمی رفتم،
وقتی هم می رفتم با آقام می رفتم. حاجی هم،
تهران کار می کرد.همسر حلیمه سعیدی می گوید:
من ایشان را دیده بودم و کاملا می شناختم. با هم همسایه بودیم.
آن موقع برای کارم می آمدم تهران و بر می گشتم،
و گاهی می دیدمش. اصلا خودم رفتم به خواهرم پیشنهاد دادم،
که برویم خواستگاری ایشان. آن موقع پدرم مرحوم شده بود،
و من با خواهرم زندگی می کردم.
فیلمشناسی
سینمایی
آقای مدیر (۱۳۹۳)
ماهی دم قرمز (۱۳۹۳)
صندوقچه اسرار (۱۳۹۱)
نفس (۱۳۹۱)
دوقلوها (۱۳۹۱)
اتاق ۳۱۱ (۱۳۹۰)
فیتیله و ماه پیشونی (۱۳۹۰)
اخراجیها ۳ (۱۳۸۹)
ورود زندهها ممنوع (۱۳۸۹)
رفیق فابریک (۱۳۸۹)
پیتزا مخلوط (۱۳۸۹)
دردسر بزرگ (۱۳۸۹)
غلطانداز (۱۳۸۹)
بیچارهها (۱۳۸۹)
آرش و پدرزن (۱۳۸۹)
حلقههای ازدواج (۱۳۸۸)
طلا و مس (۱۳۸۸)
روزی که مرد شدم (۱۳۸۸)
قاعده بازی (۱۳۸۵)
تلویزیونی

شاهرگ (۱۳۹۹)
زوج یا فرد (۱۳۹۸)
آخرین ماشین دنیا (۱۳۹۴)
ساختمان پدر (۱۳۹۳)
معراجیها (۱۳۹۲)
دزد و پلیس (۱۳۹۱)
سن سیز (۱۳۹۰)
راه در رو (۱۳۹۰)
خوش نشین ها (۱۳۸۹)
زنبابا (۱۳۸۹)
عید امسال (۱۳۸۹)
بزنگاه (۱۳۸۷)
روزگار قریب (۱۳۸۶)
ترش و شیرین (۱۳۸۶)
متهم گریخت (۱۳۸۴)
گلباران (۱۳۵۵)
گردآوری: مجله خبری تهران کیوسک