باز هم اسم پروفسور سمیعی بر سر زبان ها افتاد
باز هم اسم پروفسور سمیعی بر سر زبان ها افتاد
باز هم اسم پروفسور سمیعی بر سر زبان ها افتاد این روزها به واسطه برخی شایعات اسم پروفسور مجید سمیعی دوباره بر سر زبانها افتاده.
سمیعی سرنوشت عجیبی در میان افکار عمومی ایرانیها داشته، روزگاری او در قامت یک اسطوره بود
، آن قدر که هر جمله عبرتآموز و هر راهکار و پند و اندرزی را در شبکههای اجتماعی را به او منتسب میکردند،
البته اگر آن جمله به حسین پناهی و خسرو شکیبایی نمیآمد!


سمیعی آن قدر محبوب شده بود که شبی عادل فردوسی پور او را به برنامه ۹۰ هم دعوت کرد، دعوتی که تا همین حالا هم محل پرسش است،
اگر بازیگران سینما و تلویزیون به واسطه شکل شهرت در کنار فوتبالیستها قرار میگیرند، هیچوقت نفهمیدیم
مثلا یک جراح متخصص در یک برنامه فوتبالی چه میکند؟ بعدتر البته چند باری هم به استادیوم آمد،
آن که صاحب جملات وزین اذهان مردم بود کم کم بحث آبی و قرمزش را در شبکههای اجتماعی پهن کرد.
سمیعی این گونه ازعرش افکار عمومی به کف رسید!
طی این مسیر البته با چند سال فاصله بود، انتشار عکسهایی از او در کنار چهرههای شناخته شده سیاسی رفته رفته مثل خوره
به جان محبوبیت او افتاد، یک بار قالیباف و بعدتر کسان دیگر. البته شبکههای محل رجوع و ارجاع است، کاربران به جان تاریخ میافتند
برای تبیین تفکراتشان به دنبال فکت و سند میگردند.
به هر حال او وضعیت متناقضی در میان جامعه ایرانیان ساکن آلمان دارد، به هر حال جایگاه رفیع او غیرقابل انکار، شناخت ایران
به واسطه سمیعی اتفاق مبارکیست، اما از طرفی آن چه در پچپچهای شبکههای اجتماعی میگذرد، تقریبا از هر چهره محبوب
و بزرگی محبوبیتزدایی میکند، کارِ این محبوبیتزدایی به چهرههای علمی هم رسیده که شاید واقعا عجیب است،
این سرریز نفرت البته احتمالا ریشه در جایی دیگر دارد، مساله به زبان ساده این است که هر که ایرانیست ،
چه آن چه در جغرافیای ایران زندگی میکند و چه آن که ایران را با خودش به دوش میکشد در جای دیگری از جهان است،
حسی از نارضایتی و بیقراری دارد که برآمده از شرایط و جبر است، حالا این همه نارضایتی باید مسیری پیدا کند،
هر ایرانی دنبال آدمها و نشانهایی میگردد که فکر میکند شرایط موجود را تقویت کردهاند و یا حتی رقم زدهاند.
در این میان سهم مشهورها و تاثیر گذارها در به دوش کشیدن این بار فرافکنی میلیونها ایرانی سنگین است.
مخلص کلام این که سمیعی دوباره بر سر زبانها افتاده، حالا از او جملات مکش مرگ ما نقل نمیکنند، او در متناقضیست
که کسی چند سال قبلتر نمیتوانست پیش بینی کند، روزگار غریبیست!
گردآوری:تهران کیوسک